نیلانیلا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه سن داره

نیلا،خانم کوچولوی مهر و ماه

نیلا خانم و دریاااااا

دخمل نازم چهار شنبه آخرای شب یهو با بابایی تصمیم گرفتیم که صبح خیلی زود راهی شمال شیم .... منم که کلا تا صبح نخوابیدمو وسایل رفتنو آماده کردم ساعت 6 صبح راه افتادیم هوا عالی و فوق العاده خنک بود شما هم که حسابی سر خوش و خوشحال بودی خیلی خوش گذشت عزیزم وقتی رفتیم ساحل با دیدن دریا و موجهاش وصدای اب حسابی ذوق زده شده بودی و مدام موجها رو دنبال میکردی وقتی با اون پاهای ناز و خوشگلت شنهای ساحل و دریا رو لمس کردی خوشحالیت تمومی نداشت مدام جیغ میکشیدی و میخندیدی فدای خنده هات منو بابایی هم سر ذوق اومدیم یکم تو ساحل موندیمو شما بازی کردی اونقدر حواست به اطراف بود نشد یه عکس خوشگل ازت بگیریم ...
26 خرداد 1393

شیطونکم...

دردونه مامان عکساتم مثل خودت ماااااااهن.   ببخشید یکم خسته ااام... عروسکم این عکس شما و بابا جون مربوط میشه به اولین سفر یکروزه شما به زادگاه بابا جون 93/1/6 چهارشنبه عشق مامان در باغ گلها سه شنبه 93/1/26 اینم یه عکس جالب از سفر یکروزه به قمصر کاشان جمعه 93/2/12 شب عید مبعث و سوغاتیهای مشهد شما فسقلیها خوش به حالتون بوداااا دوشنبه 93/3/5 بدون شرح ...
26 خرداد 1393

عزیزترینم...........

گل قشنگم خیلی دوست داااارم .... عزیز دلم شرمنده ام از اینکه مرتب به وبت سر نمیزنم و لحظه های قشنگت رو ....... نازنینم عااااااشقتم به سرعت داری بزرگ میشی و من خوشحال از بزرگ شدنت و در حسرت کودکانه هایی که باهم گذروندیم ... شاید باورت نشه اما اکثر اوقات که بیکار میشم و یاد روزهای قبل می افتم بعضی از لحظات رو با  کوچکترین جزئیات اونقدر تو ذهنم تداعی میکنم تا مبادا چیزی رو از یاد ببرم .... نفسم کاش عادت به نوشتن داشتم تا ثانیه ثانیه شو ماندگار میکردم شایدم.....؟ فرشته مهربونم این روزا خیلی دلتنگو بی حوصله ام  فقط و فقط وجود نازنین تو بهم آرامش میده گاهی وقتا فکر میکنم حیف میشد اگه نمیداشتمت چقدر خوب که هستـــ...
25 خرداد 1393
1